۱- زنی را دیدم که او را به موهایش آویزان کرده بودند، و مغز سرش می جوشید. برای این بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی پوشانید.

۲-زنی را دیدم که به زبانش آویزان بود، و حمیم در حلق او می ریختند. برای این بود که شوهرش را با زبانش اذیت می کرد.

۳-زنی را دیدم که گوشت بدنش را می خورد و آتش از زیر آن زبانه می کشید. برای این که بدنش را برای مردم زینت می کرد.

۴-زنی را دیدم که دو پایش به دستهایش بسته و بر او مارها و عقربها مسلط بودند. برای اینکه از آبی که نجس و آلوده بود برای وضوء و شست وشوی استفاده می کرده و رعایت پاکی و نجسی را نمی نموده است. و همچنین با لباس نجس و کثیف بوده و پس از جنابت و حیض غسل انجام نمی کرد و در نمازش سستی می کرد.

۵-زنی را دیدم که به دو پستانش آویزان شده بود. از همبستر شدن با شوهرش خود داری می کرد.

۶-زنی را دیدم کر و کور و لال، در حالی که در تابوتی از آتش، مغز سرش از دماغش خارج میشد و بدن او به صورت جذام و برص می بود.  از راه زنا بچه دار میشد و به شوهرش نسبت می داد.

۷-زنی را دیدم که به دو پایش آویزان کرده اند، در حالی که در تنوری از آتش بود. برای اینکه از خانه بدون اجازه شوهرش خارج می شد.

۸-زنی را دیدم که گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسیله قیچی هائی از آتش جدا می کردند. برای این که خود را بر مردان عرضه می کرد.

۹-زنی را دیدم که صورت و دستهایش آتش گرفته، در حالی که روده هایش را میخورد. برای اینکه واسطه عمل منافی عفت بود.

۱۰-زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدن او بدن الاغ، و بر او هزار هزار انواع عذاب بود. سخن چین و دروغگو بود.

۱۱-زنی دیدم به صورت سگ که آتش از عقب او خارج میشد و ملائکه با گرز آهنین از آتش بر سر و بدنش می کوبند. به خاطر آنکه در دنیا آوازه خوان و حسود بود.