یك روز شیطان چاقى، شیطان لاغرى را ملاقات كرد. شیطان چاق، از شیطان لاغر پرسید: چرا تو اینقدر لاغر و ضعیف شده اى؟ شیطان لاغر، جواب داد: من بر شخصى مسلّط و مأمور شده ام كه او را گمراه كنم. ولى آن شخص ‍ در اوّل هر كار مانند: خوردن، آشامیدن و ... زبانش به ذكر « بسم اللّه الرحمن الرحیم » گویا است، از این رو از نفوذ در او و شركت در كارهاى او محروم هستم و همین سبب، موجب لاغرى من شده است، حال تو بگو بدانم چطور چاق شده اى؟ شیطان چاق پاسخ داد: چاقى من به خاطر آن است كه شاد هستم، زیرا بر شخص غافل و بى خبر و بى تفاوت مسلّط شده ام كه در هیچ كارى « بسم اللّه » نمى گوید، مثلاً هنگام ورود و خروج و هنگام خوردن و نوشیدن و ... و در هر كارى، آن چنان غافل و سرگرم است كه اصلاً به یاد خدا نیست. پس اى مؤمنین در اول هر كارى « بسم اللّه الرحمن الرحیم » یادتان نرود زیرا با گفتن بسم اللّه شیطان از شما دور مى شود. منبع: داستانهاى بسم اللّه الرحمن الرحيم ص 22- داستانهایی از اذكار وختوم و ادعيه مجرّب جلد اول