۱۳-در برزخ چه می گذرد
در خبراست كه حضرت عيسی (ع) جوان مرده ای را به اذن پروردگار پس از چند لحظه كه از دفنش می گذشت زنده كرد، هنگامی كه آن جوان مرده زنده شد كاملاً پير و افسرده می نمود و سياه و پژمرده و غم آلود بود. در آن حال از او سوال كرد: چند وقت است كه مرده اي؟ جوان گفت: بيش از ده هزار سال( درحالی كه چند دقيقه ای) بيش از مرگش نگذشته بود. از او پرسيدند: ازعالم برزخ چه خبر داری؟ گقت: تا روی قبر را پوشاندند، مأمورين اللهی برای سوال و جواب آمدند و وقتی كه از پاسخ فرو ماندم، تازيانه ای به من زدند كه قبرم را از آتش پر شد، و چندين هزار سال است كه در آتشِ اين تازيانه مي گدازم... پيرمردی را كه پس از ساليان درازی كه از مرگش می گذشت و آثاری از قبرش به جای نمانده بود، به اذن پروردگار زنده كرد، وقتی پيرمرد زنده شد، بسيار با نشاط و سرزنده و مسرور بود. از او سوال كردند چند وقت است كه مرده ای؟ گفت: چند لحظه ای بيش نيست. از عالم برزخ پرسيدند: گفت: تا روی قبر مرا پوشاندند يك باغ سرسبز وسيعي در برابرم گشوده شد كه بی درنگ به درون آن شتافتم، و حورالعين را در استقبال خود يافتم. نقل از كتاب خانواده در اسلام- استاد حسين مظاهری