مردی متوجه شد که گوش همسرش شنوایی اش کم شده است. ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او  در میان بگذارد. به این دلیل، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او  در میان گذاشت. دکتر گفت: برای این که بتوانی دقیق تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو: در فاصله ی چهار متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو: اگر نشنید، همین کار را  در فاصله­ ی سه متری تکرار کن. بعد در فاصله­ ی دو متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد. آن شب همسر در آشپز خانه سرگرم تهیه­ ی شام بود و  او  در  اتاق نشسته بود. مرد فکر کرد الآن فاصله ما حدود چهارمتر است بگذار امتحان کنم، و سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متری به سمت آشپز خانه رفت و دو باره پرسید و باز هم جوابی نشنید. باز هم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: شام چی داریم؟ و این بار همسرش گفت: عزیزم برای چهارمین بار می گویم: «خوراک مرغ»! ...

یاآوری:‌گاهی بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم شاید عیبهایی که تصور می کنیم در دیگران وجود دارد در خودمان وجود داشته باشد! چرا از عیب خود غافلیم و عیوب دیگران را فقط می بینیم؟ عینکمان را یا تمیز کنیم و یا عوض؟ و  این هنر و ادب انسانیت است! و بدانیم که هیچ کس معصوم نیست و تا با چشم اغماض و گذشت به دیگران نگاه نکنیم خداوند از ما راضی و خشنود نمی شود و ما را نمی بخشد پس هرکس دوست دارد خدای سبحان او را ببخشد بسم الله. خودش هم باید دیگران را به سادگی و مانند آب خوردن ببخشد.